✿ یادداشت های مینا گونه ✿

دوباره سومین ماهه سومین فصل سال

سلام دوست جونای خوبه وبلاگیم ایشالا که حال همتون خوب باشه روزای پاییزتون پر از رنگای گرمو شاد باشه... فک کنم از آخرین پستم یک ماهی گذشته، بعد دوتا کاراموزی مشهد تقریبا پشت سرهم الان قوچانم و دارم تجدیدقوا میکنم واسه هفته بعد که کارآموزی بخش اطفالم شروع میشه. مشهد بخش جراحی و انکولوژی (سرطان) بودم که جراحی میشه گفت کاراموزی خوبو پرکار و مفیدی بود ولی زیاد از بخش سرطانم راضی نبودم چون چیز خاصی تو این بخش یاد نگرفتم غیر نکات ایمنی در ارتباط با داروهای شیمی درمانی که کارکردن با این داروها واسه پرسنل خیلی پرخطره... بخش سرطان واقا بخش ناراحت کننده ایه و تن آدمو میلرزونه. آرزو میکنم هیچ آدمی به این درد دچار نشه و همه مبتلایان این بیماری شفا پیدا...
9 آذر 1394
1298 12 18 ادامه مطلب

با عرض پوزش بعد از كلييييييييييييي تاخير...

سلااااااااااااااااام به همه دوستاي خوبم، سلام به همه ماماناي گل، سلام به همه دوستاي مهربون و سلام ويژه به همه اون بامعرفتايي كه حواسشون بود مينا چندوقتيه ني و جوياي احوالم بودن جونم واستون بگه كه درگير بودم! درگير امتحاناي سخت و جان فرسا كه حسابي خستم كرد. از اونجايي كه من بدجور شب امتحانيم و درطول ترم درس نميخونم هميشه شب امتحان واسم مث شب اول قبر ميمونه و كلي اذيت ميشم البته بگم كه فقط يكي دوتا امتحاناي اول بهم بدجور سخت گذشت چون واسه بعديا عادت كرده بودم به شب بيداري كشيدن و راحت تاخود صبح بيدارميموندم!!! جوري عادت كرده بودم كه حتي شبايي كه درسم تمومم ميشد نميتونستم بخوابم و تاصبح بيدار ميموندم! متاسفانه هنو نمره چندتا از درسام ...
17 بهمن 1393
1564 15 22 ادامه مطلب

من و پاييز...

از عصر داره بارون ميباره واسه همين يدفه هوس كردم يه پست دااااااااااغ پاييزي بذارم كه تو اين سرماي پاييز حسابي گرمتون كنه راستشو بخواين زندگي من بيست سالو يازده ماهو بيستوسه روزه كه با پاييز گره خورده، يك تناسب خاص كه كه خودم تو بوجود اومدنش هيچ نقشي نداشتم! منم مث همه عاشق بازي رنگاي پاييزم كه رنگاي گرمو تندش به آدم انرژي ميبخشه البته پاييز واسه من هميشه يجورايي دلگير بوده. هميشه باخودم ميگفتم كاش تو فصل بهار يا تابستون دنيا اومده بودم اونجوري شايد زندگيم شادتر بود!!!!!!!!! البته اين ازاون استدلالاي مسخره خودمه ها! ازعصر كه بارون شروع به باريدن كرده و مرتب با انگشتاي بلندش به شيشه هاي اتاقم ميزنه به اين فك ميكنم چقد زود زمستون بساطش...
10 آذر 1393
1583 10 17 ادامه مطلب

جواب يكي ازخواننده هاي گل وبم به اضافه چندتا خاطره

سلام دوستاي عزيزم ايشالا كه همگي خوب باشين. راستش يكي از خواننده هاي عزيز وبم يه كامنتي گذاشته بود كه گفتم شايد بد نباشه تبديل به پستش كنم تا همه بخونن. بنظر خودم كه موضوع جالبيه كامنت دوست عزيزم زهره جان: سلام عزیز دلم ،از حرفام برداشت بدی نکنی لطفا،من شخصا از پرستارا هیچ دل خوشی ندارم حداقل از هر چی پرستار همشهریم...خوب خیلی کم دیدم .بعلت مریضی مادرم بیمارستانی تو شهرمون نمونده بود که نرفته باشیم مخصو صا بیمارستان امام رضا کرمانشاه و یه خانوم پرستاری به اسم خانوم رضایی هیچ وقت بدیشو فراموش نمیکنم .مامانم تقریبا همه بخش هاشو بستری بوده پرستاراش همه شون مثل شمرن.پرستار بودن واقعا سخته اینکه با مریض کلافه از بیماری چطور رفتار کن...
4 آذر 1393

بعد ازكلي تاخير...

سلام سلام سلام به همه ي دوستاي خوبو مهربون مجازيم دلم واستون خيــــــــــــــــــــلي تنگ شده هم واسه خودتون و هم واسه كوچولوهاي نازو خوردنيتون واقا خيلي شرمندم اخه كاراموزياي پشت سرهم و شروع دانشگاه و البته تنبلي خودم باعث شد چندين و چند روز وقفه بيفته بين پستام و نتونم زود بيام و وبمو اپ كنم اول ازهمه از كاراموزي قشنگ مادرونوزاد يا بخش زنانم واستون بگم و بگم چقد كاراموزي شيرين و دوست داشتنيي بود واسم. اولين بخشي بود كه اينقد ازكار كردن توش احساس لذت ميكردم البته من كلا عاشق كارمم ولي خب تموم بخشا يجورايي با مريضي مرتبط هستن و مطمئنا مراجعه كننده ها بعلت يه مريضي و درد بستري ان ولي خب شيريني اين بخش همينه كه مراجعه كننده ه...
4 آبان 1393

یه خداحافظی کوتاه

سلام دوستای خوبم ایشالا که همگی خوب باشین متاسفانه نتونستم خاطرت کاراموزی بخش زنانمو واستون بذارم آخه درگیر انتخاب واحد دانشگاهم بودم دوباره کاراموزیام شروع شد=> کار اموزیای ترم مهرم  الانم اومدم تند تند یه پست کوتاه بذارمو برم چون که از فردا کاراموزی ENT (گوش حلق بینی) دارم و یک ساعت دیگه دارم میرم مشهد. وقتی برگشتم خاطرات دوتا کاراوزیو باهم میذارم خیلی دوستون دارم   داستان کوتاه...     مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم" ما به مدت یک هفته آنجا خواه...
4 مهر 1393

پرستار که باشی...

  پرستار که باشی شاید در رویای بچه ها غول سفید پوشی هستی که مدام میخواهی آمپولشان بزنی و به خیال بزرگترها جلادی که روزیت را از گوشت و خونشان در می آوری. پرستار که باشی شاید هرمریضی که از بیمارستان بیرون می رود فکرش این است که تو چطور با همکارت میخندی پرستار که باشی شاید خیلی ها ندانند که تو چقدر گاهی دلت تنگ می شود برای دیدن یک فیلم، برای خواندن یک کتاب، برای خوردن یک آبگوشت کنار خانواده در یک پیک نیک ساده چند ساعته. پرستار که باشی شاید کسی نداند که تو چقدر خندیدی با خنده های بیمارت و چقدر اشک ریختی با اشک هایش. شاید کسی نداند که چه شب ها از فرط خواب و خستگی ...
23 شهريور 1393
10834 11 18 ادامه مطلب

تموم شدن کاراموزی قلب!

سلااااااااااااااااااااااامممممممممممممممم کاراموزی قلبم تموم شدو من اومدممممممممممممم... حال دوستای خوبو مهربونم چطوره؟ ایشالا که همگی خوبو خوشو سرحال باشین بعد یه کاراموزی سختو خسته کننده برگشتم پیشتون. سختیش واسه چندتا مسئله بود. اول ازهمه کار سنگین بخش قلبو سخت گیری های استاد گرامی تو ارائه کنفرانساو پست تست نهایی بودکه حسابی انرژیمو گرفت. بعدم خواستن پمفلت که تو شهر غریب و بدون داشتن سیستم، درس کردنش واقا سخت بودواسم. مسئله نهاییم که بی معرفتی یسری آدم به ظاهر دوست بود که حسابی از لحاظ روحی به هم ریختم کرد، البته لحظات خیلی خوبیم داشتم که نمیشه منکرش شد. به هرحال این کاراموزیم با همه خوبیا و بدیاش تموم شد... ولی یکی از بهترین خو...
11 شهريور 1393

کارآموزی بهداشت تموم شد!

سلام سلام به همه دوست جونیای مهربونو یارای باوفا ایشالا که حال همتون خوب باشه. گفتم تا وقتی به اینترنت دسترسی دارم زیاد پست بذارم تاغیبتام جبران بشه آخه ازیک تا ده شهریور کاراموزی قلب مشهد دارم و باز نیستم البته قبلش بیکارنیستم و از4شنبه کاراموزی ارتوپد توبخش جراحی بیمارستان قوچان دارم. بلاخره کارآموزی بهداشتمم باخوبیاو بدی هاش تموم شد، با تلخیا و شیرینیاش، با لبخندایی که به عشق نی نیا رو لبام مینشست و بااشکایی که بخاطر اشک نی نیا توچشام جمع میشد و بدتر ازهمه دیدن نی نی معصومی که حتی جون گریه کردنم نداشت و قلب منو بدجوری سوزوند خلاصه که این کاراموزیم تموم شد البته بازم تا اخر تحصیلم کاراموزی بهداشت دارم. روز آخر کاراموزیم که ا...
21 مرداد 1393